نباید اجازه بدیم خدا ما رو در حالتی، یا در حال انجام کاری ببینه که دوست نداره، فقط همین!
تو فقط لیلی باشhttp://womanart.blogfa.com
باز کن پنجره ها را که نسیم
روز میلاد اقاقیها را، جشن میگیرد
و بهار
روی هر شاخه، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است
همه چلچله ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه جشن، اقاقی ها را
گل به دامن کرده است
باز کن پنجرهها را ای دوست
هیچ یادت هست، که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ ها پژمردند
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟
توی تاریکی شب های بلند
سیلی سرما با تاک چه کرد؟
با سر و سینه گل های سپید
نیمه شب، باد غضبناک چه کرد؟
حالیا معجزه باران را باور کن
و سخاوت را در چشم چمن زار ببین
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی ها را
جشن می گیرند
خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی ؟
باز کن پنجره را
و بهاران را …باور کن
میزنم سبزه گره تاگره ای وا گردد